از عشق تو دیوانه شدم

تاب ندارم

در کوی تو آواره شدم

باک ندارم

آری منم آن دیوانه که گویند

از عشق تو دیوانه شده و خواب ندارد

چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی

 

جهانی عشق در من آفریدی

 

دریغا، با غروب نابهنگام

 

مرا در دام ظلمت ها کشیدی